امروز رفته بودیم بهشت زهرا ب یاد اموات..

دیدم روی یه قبر که بیست سال پیش مرده بود یه دسته گل خیلی بزرگ بود!

شاید شما نسبت به این قضیه هیچ حس خاصی نداشته باشین ولی من دلم گرفت!

دلم برای اونی که این دسته گلو گذاشته بود سوخت.. با اینکه نه دیدمش نه میدونم کیه !

دلم سوخت چون قشنگ حس عاجزش رو می دیدم.. اینکه عزیزترین کست زیر خروارها خاکه ولی تو تنها کاری میتونی بکنی اینه یه دست گل بدرد نخور بزاری روی سنگ قبرش که دل بیقرارت کمی ساکت شه..

فهمیدن این حس چیز سختی نیست ولی امیدوارم شما این حسو نفهمیده باشین چون خیلی دردناکه :)